girlامروزه یکی از نگرانی های مهم تمامی والدین موضوع موفقیت تحصیلی فرزندانشان و یا به زبانی دیگر مغز یادگیری انان است. همگام با رشد جسمانی و حرکتی ، رشد یادگیری هم تابع اتفاقاتی است که در مغز روی می دهد. مغز تمامی کودکان تا حدود 10سالگی بیش از 90 درصد شکل اصلی خود را به دست آورده و همین کافی است تا ما این دوره را به عنوان حساس ترین مرحله زندگی هر فرد به شمار آوریم.مغز کودکان ما از دو نیمکره ی راست و نیمکره چپ تشکیل شده است که هر نیمکره وظایف ویژه ای دارد و در عین حال هر دو قسمت مغز به صورت یک کل یکپارچه با هم کار می کنند.هر اندازه ارتباطات سلولی دو نیمکره با هم بیشتر باشد و مغز تجارب کافی را در این دوران داشته باشد، سلول های مغزی از انشعابات دندریتی و آکسونی بیشتری برخوردار خواهند بود و اطلاعات بین نیمکره ها جریان خواهد داشت.دراین صورت است که ما می توانیم از مغز روشن یا استفاده از کل مغز صحبت به میان آوریم. اما این ارتباطات دو نیمکره و تجارب کافی همیشه اتفاق نمی افتد یعنی یکپارچگی مغز و رشد آن همیشه کامل و طبیعی نبوده است، به طوری که امروزه ورود کودکان به مراکز مشاوره تحصیلی برای درمان مشکلات تحصیلی ویادگیری امری شایع بوده و روزانه نیز بر تعداد این کودکان افزوده می شود.گزارش های والدین هم حاکی از آن است که ما فکر نمی کردیم که کودکمان دچار مشکلات یادگیری باشد و دلایلی از قبیل اینکه پیش ازمدرسه او خوب حرف می زد، با دوستانش خوب ارتباط برقرار می کرد، مهارتهای حرکتی او تا حد قابل قبولی بوده است و مسائلی ازین دست را مطرح می سازند.اما واقعیت این است که کودکان آنها با مشکلات یادگیری روبه رو هستند هر چند که پیش از مدرسه به لحاظ ظاهری کاملا سالم گزارش شده اند.

گاهی مسئله از این هم فراتر می رودو با وجود تشخیص نشانه های مشکلات تحصیلی ویادگیری کودک، والدین اقدامی برای درمان به موقع آنها نمی کنندو نتایج همه ی این ها درآینده عزت نفس پایین در کودکان، درماندگی آموخته شده در رابطه با یک موضوع درسی و یا تصور ناتوانی که به درس های دیگر تعمیم  یافته است . این ضعف تحصیلی احتمالا منجر به طرد شدن از گروه همسالان و یا سبب اقداماتی دیگرچون ترک تحصیل و حتی فرار از مدرسه می شود.بنابراین با توجه به اهمیت موضوع لزوم آگاهی و شناخت والدین و دست اندرکاران آموزش کودک به فرایند رشد یادگیری، شناسایی عوامل موثر در رشد یادگیری و نیز توجه به موانع  یادگیری کودکان بر اساس جریان عصب شناختی مغز امری انکار ناپذیر است. توجه به مسائل فوق سبب می شود که درصورت وجود یابروز مشکلی در کودک با شناسایی عوامل مختلف ، تدابیر لازم از سوی متخصصین مربوطه اعمال شود.برای درک بهترکارکرد نیمکره هاو یکپارچگی حسی به نمونه های زیر توجه کنید:


راننده ای را در نظر بگیرید که با مسافر خود که در صندلی عقب نشسته صحبت می کندو علاوه بر حرف زدن، مدام با وی تماس چشمی برقرار می کند. تصورکنیداگراودچار تصادف شود  شما حتما راننده را به علت بی توجهی  مقصر خواهید دانست، اما چنانچه از جهتی دیگر به این اتفاق نگاه کنیم به نتایجی دیگر می رسیم. این راننده تنها از حس دیداری خود هنگام ارتباط استفاده می کندو یادنگرفته است متناسب با موقعیت از حواس دیگرخود استفاده کندو این محدودیت اورا با مشکلاتی روبروکرده است. همچنین  در دنیای ورزش مانند فوتبال، مربیان کسانی  که قادرند با هر دو پای خود شوت کنندرا برای زدن پنالتی ترجیح می دهند.زیرا بازیکنی که از یک پا استفاده می کنددر واقع تنها از یک طرف بدن خود استفاده می نماید در حالیکه بازیکن دوپا از هردو قسمت بدن ویا هر دومغز چپ و راست به صورت یکپارچه استفاده می کند.

دو مثال ذکر شده بیانگرعدم کارکرد مناسب نیمکره های مغزی ویکپارچگی حواس است.در فرایند آموزش و یادگیری کودکان عدم توجه به این مسئله آنان را با مشکلات بسیاری در مدرسه مواجه می کند.کودکانی که قبل از سن آموزش رسمی جریان نیمکره های مغزی و حواس انان یکپارچه نشده باشد در آینده با محدودیت هایی روبرو خواهند شد.در این میان آنچه مهم تر می نماید مسئله ی آموزش و پیشگیری به عنوان امری زیربنایی ست.هر اندازه علاقه و اشتیاق کسب مهارت ها و آموزش های لازم از سوی والدین و دست اندرکاران آموزش بیشتر باشد، آنها می توانند سرعت رشد کودکان را با کیفیتی بهتربالاببرند. برنامه تقویت مغز یادگیری کودکان، با نگاه علمی و تجربی و با رویکرد عصب شناختی تلاش می کند تا با ارائه یک برنامه چند ماهه و مستمر از طریق مجموعه ای از حرکات هدفمند موجبات رشد  توانمندی های یادگیری و تقویت شبکه های عصب یادگیری در کودکان را فراهم کند، قبل ازآنکه درمدرسه شاهد نشانه های احتمالی شکست تحصیلی کودکان باشیم.

 

محتوای بیشتر در این بخش: « درباره ما تماس با ما »

تمامی حقوق برای روان اندیش سلامت (راس) محفوظ میباشد.
© 1394-1395